برخی موجودات از روشهای مشابهی که انسان اتخاذ میکند، برای حل مسالهشان استفاده میکنند
سگ شما دوست دارد روی مبل لم بدهد و چرت بزند، اما این کاریست که شما هم دوست دارید، پس او را از روی مبل هل میدهید و آمادهی یک بعدازظهر گرم و نرم میشوید؛ به هرحال شما یک انسان هستید، یک موجود هوشمند و ماجراجو، نه یک موجودِ سادهی غریزی؛ شما میتوانید برنامهریزی و رویا پردازی کنید؛ اما گاهی بهنظر میرسد که سگتان به شما کلک میزند و از این موضوع خوشحال است، نه؟ شاید او فقط از غریزهاش پیروی کرده است؟ آیا در این صورت قضیه برایتان تفاوت دارد؟ تا حالا فکر کردهاید که او چه فکری میکند؟ این سوال به این بستگی دارد که معیار و منظورمان از فکر کردن چیست؟
ارسطو و دکارت، دو فیلسوف بزرگ یونانی و فرانسوی هر دو غریزه و هوش را معیار تفاوت انسان و حیوان میدانند؛ ارسطو باور داشت که انسانها برای کارهای خود دلیل دارند درحالیکه حیوانات تنها کورکورانه از غریزهی بقا و تولیدمثلشان پیروی میکنند. دکارت نیز حدود 2000 سال بعد از این باور ارسطو، وجه گستردهتری از این نظر را ارائه داد که حیوانات و پیروی از غرایزشان با رباتهای دستساز بشر که تنها به محرکهای محیطشان پاسخ میدهند، فرقی ندارند.
تاکنون هیچکدام از تحقیقات انجام شده، اثبات نمیکند که هوشمندی حیوانات برای کلکزدن به آن معناست که آنها نسبت به این کار حس خوبی هم دارند؛چیزی که ما میخواهیم بدانیم این است که سگ بودن، اختاپوس بودن یا گاو بودن چهگونه است.
فیلسوفان ذهن، این را «معضل سخت» مینامند زیرا با اینکه ما میتوانیم بگوییم انسان بودن چهطور است، اما هیچکس به زبان اسبها حرف نمیزند و حتی یک کاسکو هم مثل الکس نمیتواند به ما بگوید دربارهی رنگهایی که میتواند نام ببرد،چه حسی دارد.
اگر آگاهی اشکال متفاوتی داشته باشد،چهطور؟ آیا ما حتی میتوانیم آگاهی زنبورها را تشخیص دهیم؟ یا حتی چهطور میتوانیم مطمئن باشیم که تمامی انسانها خودآگاهی دارند و تنها زامبی هایی با عملکرد معمولی نیستند؟ با این وجود، مغز حیوانات به امتحان کردن مرزهای مغز ما ادامه میدهد و توطئههای ما بیشتر میتواند مغز ما را افشا کنند تا مغز آنها!
مترجم و گوینده: فائزه مجاهدطلب
مدیر تدوین: اردلان شاهوردی
ضبط شده در استودیو ویدوآل
تهیه شده توسط: TED Ed