- یکی از طنز آمیزترین مغالطههای برخی از اصحاب طب سنتی این است که «طب سنتی» را مترادف و معادل «طب اسلامی» قلمداد میکنند.
- طب سنتی همان طب مزاجی است که به مزاجها و اخلاط و طبایع چهارگانه (سرد و گرم و خشک و مرطوب یا دم و صفرا و بلغم و سودا) باور دارد و در یونان باستان مدون و مکتوب شد. در برخی از کشورهای جهان مانند هند و بنگلادش که هنوز این گونه طب در برخی مدارس سنتی و حاشیهای آموزش داده میشود، با عنوان طب یونانی است. ابنسینا و رازی و دیگران هم با افتخار توضیح دادهاند که منبع اصلی آموختههایشان کتابهای جالینوس و بقراط و غیره است. در واقع این طب یونانی/جالینوسی بوده است که در دوران تمدن اسلامی توسط ابنسینا و جرجانی و اهوازی و دیگران توسعه داده شده و به حد کمال خود رسیده است.
- نکته طنز آمیز این است که در تاریخ علم،مهمترین ویژگی طب یونانی/مزاجی همانا سکولار (دنیوی) بودن آن است. توضیح این که تا قبل از آن بیماری و سلامت به نیروهای ماورای طبیعی نسبت داده میشد. بیماری همانا «خشم خدا/خدایان» و سلامت هم «مهر و بخشش خدا/خدایان» تلقی میشد. این تمدن و طب یونانی بود که برای اولین بار سعی کرد که سلامت و بیماری را صرفاً با عوامل طبیعی (همان اخلاط و مزاجها) توضیح دهد و با اتکا به همین دانش درمان کند (با روشهایی مانند حجامت یا مداخلههای تغذیهای در جهت رساندن به تعادل). این طب در هماهنگی کامل با دیگر شاخههای دانش یونان باستان و سده های میانه بود. یعنی فلسفه و اخلاق ارسطویی، هیئت بطلمیوسی و مواردی از این دست. به همین علت هم بود که عدهای از دینداران و صوفیان (مانند مولانا) آن را به شدت طرد و نفی میکردند (مولانا طبیبان یونانی/مزاجی را مبتلا به بطر می دانست)
- با گذشت زمان و برآمدن دانشهای مدرن از جمله پزشکی مدرن، دانش یونانی [که بر فرضیات نادرستی استوار بود] بیاعتبار شد و فروریخت. شیمی مبتنی بر چهار عنصر و هیئت مبتنی بر هفت آسمان و طب مبتنی بر چهار خلط؛ همه و همه به تاریخ علم پیوستند. اما این در تاریخ علم باقی ماند که «این طب مزاجی بود که برای اولین بار طب را سکولار کرد و برای بیماری و سلامت توضیح و تبیین غیردینی ارایه داد.»
- حالا احیا کردن این دانش مغلوط و تاریخی آن هم به نام طب دینی [طب اسلامی] (به این خاطر که در دوران تمدن اسلامی این دانش یونانی بود که رواج داشت و اهل علم زمان و طبیبان مسلمان از قبیل ابنسینا در آن قالب کار میکردند) رندی مضاعفی میخواهد که تنها متکی به مدعای گزاف اصحاب آن نیست، بلکه پایههایی نیز بر روی جهل مردم/بیماران و سکوت آگاهان دارد.
دکتر کیارش آرامش (دانشیار دانشگاه تهران، پژوهشگر در دانشگاه دوکین و محقق پیشین انستیتو سلامت امریکا)